عاشقالدوني
کلام / رپکن: صفير
آهنگ و تنظيم: سعيد دهقان
طرّاح جلد: فارلک
چريک
قسمت اول
دست اصلاحات، ريش و قيچي مي زنه سر آرايشگر مبدّل زشت و زيبايي
ديو ودلبر اين، زمين عشق آشغالهاست، عاشقالهاست بي قيد و قانون
باباها مامان ها ميخوابه بچه لالا لالا گل پونه بمون خونه
جهان پريودِ جنگِ، نيست چيزي که تو تلوزيونِ، رَحِم سرآغاز مرگِ
معراج توپولوف تو آسمون ايران يا رييس دولت سياه و کاخ سفيد
يا بازده چين، جيرينگ جيرينگ ، دلار و يورو ،ريال شلينگ
به جيب کي ريخته شد ؟ وضعيت بي ريخته خب فقط به دهنه بُزه اس شيرين
يا آرمان ساختگي پري بلندِ و شهر نو يا وکيل باغ ارم يا امير حمام فين
غزل سروده ي وهمه
شرّ بلده بچه ،اينجا قبل ختنه
تن اوليا رخت عزاست محل منطقه اس، مدرسه قلعه
فصل دِرُوِ گندم، حَرَصِ مردمِ، بدست خُود، غَرَض از ظلم، تقديم قرباني به سطلاي شهرِ
زباله از طلا به مس بازيافته ،پس مسگر و کيمياگر قانع
نزن تو سر گيرنده ،فرستنده خارج از دور شد، اخبار برفکيِ ،تهران راضي به بارشِ اسيد
آفتاب، قهرِ ، باما ،بزرگ شديم با اشک و خون ،فشنگ تو خشاب گلو
داد و فرياد بيخود و پند پوچ، روايت چاي و نعلبکي، ياسينِ درِ گوش
همخوان
سر به زير به هوا به توي، بي هاي و هوي
چاه عميق شده منجر به نيستِ آب
خشکسالي دروغه با غرور ميگفت کسي ک بلده راه رانت و خوب
قسمت دوّم
دست به گريبان شهر پاره کرديم پيرهن
بين مفتخوري که ميومد و لاشخوري که مي رفت
گياه تصنّعي ،جونور آهني ،نيمکت دولتي ،جوون با پنير ،نون و سبزي
پشت کار ،تَه نشينه کَمَر، رسوب کرده غيرت ،رسوم عينک رو چشم حسود
بترکه که نميتونه کنه تجسم ميخونه با ساقي بي ساغر
يا آبي بي آبي رنگ و وارنگ، سياه ارغواني مايل به زرد تهوّع
يا چهارديواري اختياريِ جنازه به لطف شهردار پسماند مکانيزه
يا دستمال سبز متبرّک به سر آقازاده ي لس انجلسي
چنين گفت لقمان حکيم، پاي تير چراغ فلزي بميرم بهتره تا باشم دمخورِ يه قرتي
پرم از نفرت مثل زن و مرد افغان
دنبال انتقامِ مزار و هزار و بدخشان، قندهار سرافراز
منتظر جنگ قبل صلحن تا جاي گلوله بره به احتزاز، افتخار
نکنه خوبي ماله قصه هاست؟
مظلومها خوابن با چشم باز، هرکس پِيِ حقّ يه خط مشيِ گرفته
تا مُچِ دستها به حنا، رنگ قِصَص ؟ راه بندونه ميگي برقص ؟ با
انقلاب انتحاريِ اروپا
جعبه هاي سياه و شُنود ها
ندارن اتفاق ولي بهم متصل ،جهان زباله دونيِ تاريخِ ،جهنم جاي ديگه
ورق برگرده پاره ميشه، مگر اينکه دستِ يک به دو فرو کني و بگي خارجيِ
همخوان
سر به زير به هوا به توي، بي هاي و هوي
چاه عميق شده منجر به نيستِ آب
خشکسالي دروغه با غرور ميگفت کسي ک بلده راه رانت و خوب
قسمت پاياني
مصلحتي بذله فرو ميره به جيگر ملّت
پرونده خوان هشتم، مورّخ سيزده هزار و نهصد و پنجاه ريال غبارروبي ميشه
چندتا مخنّث شِبه دهه شصت هفتاد شهر فرشته ها
که نبايد بهت خط بدن اخوي
فداي کبودي گوش چپت
بعنوان عاشقال تقديم شما
صفير
چريک
تهیه : جهنم هيپ هاپ
دانلود آلبوم بال از صادق (Sadegh - Baal)